درد اینجــــاست که "درد" را نمیشود به کسی حالی کرد...!

.

.

.

سـوختنم را دیـــدی و خندیدی

خنده ات را دیــــدمو ســـوختم

خـــــــنده هایم را خواهی دید

دیـــــدار ما به وقت سوختنت...!!!!

میــــدانی درد چیست ؟

نگاهت که رفت …؟نـــــــــه

شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …؟ نــــــــه

دلـــــــــــ  شکسته ام …؟ نــــــــــه

اعتمادی که دیگر وجود ندارد …؟   نـــــــه

تنهــــــــــاییم …؟ نــــــــــه

نمیـــــــــــدانی ...

تو نمیدانی که دختـــــــر بودن درد است .

دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها ســـخت میشود.

دختر که باشی راحتر میشکنی .

دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .

حتی اگر به تمام دنیا خـــــــــوب نگاه کنی

باز تمام دنیا میتواند به تو بــــــد نگاه کند….

دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !

گرمی دست هایت چیست که دست هایم آن هارامی طلبد؟درآینه چشمهایم بنگرچه میبینی؟آیامیبینی که تورامیبیند؟صدای طبش قلبم رامیشنوی که فریادمیزنددوستت دارم؟دوست ندارم که بگویم دوستت دارم.دوست دارم که بدانی دوستت دارم!